خبرگزاری حوزه | چگونه میتوان در تحلیل سیاستهای خارجی یک کشور، بدیهیترین نقشها و مبرهنترین اصول را نادیده و اقلیتها را اکثریت پنداشت؟
دیوار سیاست خارجی، دژی مستحکم و نفوذناپذیر است؛ نه میتوان با سنگ و قلاب از آن صعود کرد نه به آسانی بر بامش بانگِ فرود سر داد؛ نه هر فرمان آتش را یارای ویرانیاش است و نه میتوان برای استحاله و نفوذ، ضربهای بر آن کوفت.
مصنفی به تازگی با استناد بر فرازِ پرتکرار و نهچندان دقیقالانتصابِ «سیاست ما عین دیانت ماست» به آیتالله سیدحسن مدرس این رأی را تفسیر کرده که محصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی در ۴ دهه گذشته خلاف این قول و موافق با انزوا و دوریگزینی کشور در گیتی بوده، است. (با این تکمله که: جز آنها که به دنبال اخذ پول و صید منابع از این سامان هستند.)
پیش از تحلیل این مدعا بد نیست کنکاش و راستیآزماییای در گزاره استناد شده صورت پذیرد و دیرینگی آن برای یکبار نیز که شده از محضر تاریخ استخراج شود.
صاحبِ نخست این نقلِ زبانزد بیش از آنکه مرحوم مدرس باشد، میرزا علیاکبر شیخالاسلام اصفهانی است. او در هجدهم خردادماه سنهی ۱۳۰۱ و در مخالفت با درخواست اعزام دانشجو برای تحصیلات نظامی به فرانسه به دستور رضاشاه، در مجلس گفت: «سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است .... پیشنهاد میکنم چند نفر همراه این محصلان به فرانسه اعزام شوند تا مبادا آنها به محض رسیدن به اروپا دین و آیین خودشان را ببوسند و بر سرشان بگذارند و بگذارند کنار و خدای نخواسته مشغول بعضی کارهایی که شاید سایرین بودهاند بشوند»
اما آنچه مدرس گفت چه بود؟ طبق تقویم، یک سال و سه روز بعد در جلسه استیضاح دولت مستوفیالممالک اینچنین گفت: «منشأ سیاست ما دیانت ماست. ما نسبت به دُوَل دنیا دوست هستیم، چه همسایه چه غیر همسایه، چه جنوب چه شمال، چه شرق چه غرب و هر کسی متعرض ما بشود، متعرض آن میشویم. هر چه باشد، هر که باشد، به قدری که ازمان بر میآید و ساختهاست. همین مذاکره را با مرحوم صدراعظم شهید عثمانی کردم. گفتم که اگر یک کسی از سر حد ایران بدون اجازه دولت ایران پایش را بگذارد در ایران و ما قدرت داشته باشیم، او را با تیر میزنیم و هیچ نمیبینیم که کلاه پوستی سرش است یا عمامه یا شاپو. بعد که گلوله خورد دست میکنم ببینم ختنه شدهاست یا نه. اگر ختنه شدهاست، بر او نماز میکنم و او را دفن مینماییم واِلا که هیچ. پس هیچ فرق نمیکند. دیانت ما عین سیاست ما هست. سیاست ما عین دیانت ماست»
از خطابه شجاعانه و صریح مدرس در خرداد ۹۸ سال پیش تا طلوع انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمنماه ۵۵ سالِ بعدش و البته روزگارِ ۴۲ سال بعدترش، در عین تغییر ماهیت و تاکتیکهای دژخیمانِ مصمم و استراتژی متخاصمانِ فریبکار و دگردیسی گونههای نبرد و تنازع، همچنان باورها و قلبهایمان بر مدار همان «شعار» زبانه میکشد و این نه یک ژست سیاسی که هویتــی انکارناپذیر در ناصیه اعتقادیمان است.
اصلاً مگر جوهر و نص آیتالله مدرس چیزی جز آن بوده که امروز شاهدش هستیم؟ بگذارید به جای پرسش و استدلال به جهانِ فکری مدرس رجعتی کنیم و بخشهایی از دغدغههایش را بار دیگر احضار و بازخوانی کنیم:
او (مدرس) درباره ضرورت داشتن روابط حسنه با کشورهای جهان بهخصوص کشورهای همسایه میگوید: « ... عقیده سیاسی ... و عقیده دینی من این است که با همسایگان مملکتمان باید در سیاست و اقتصاد و تمام خصوصیتمان روابط حسنه و خوب باشد.» (صورت مذاکرات دورهی پنجم، قسمت دوم، ص ۱۸۲۹)
در مورد اهمیت داشتن روابط ویژه با کشورهای اسلامی میگوید: «دولت و ملت ایران باید سیاستش نسبت به دول عالم بهنظر واحد باشد. سیاستش این تقاضا را دارد، ولی بر همه واضح است که دول و ملل اسلامی طبیعتاً یک خصوصیتی با هم دارند ... البته باید ما هم یک نظر خصوصی به آنها داشته و روابط حسنه خاصه با آنها پیدا کنیم.» (ترکمان، همان، ص ۲۲۲)
درباره رعایت توازن عدمی و نه وجودی در روابط با کشورهای خارجی میگوید: «من از هر کسی که بر ضدمان باشد میترسم. از هر دولتی که بخواهد ذرهای دخالت در امور ما بکند میترسم و باید توازن عدمی را نسبت به همه مراعات کرد، نه توازن وجودی را.» (همان، ص ۴۳۳)
در مورد ضرورت توجه به اصول «دقت» و «مقابله به مثل» در روابط با کشورهای خارجی میگوید: «ما نسبت به دول دنیا دوست هستیم، چه همسایه، چه غیر همسایه، چه جنوب، چه شمال، چه مشرق، چه مغرب و هر کسی معترض ما بشود، معترض آن میشویم. هر چه باشد، هر که باشد. به قدری که از ما برمیآید و ساخته است ... باید وضعیت سیاست ما به همان قسمتی که با آن همسایه حسن است، باید مراقب هم باشیم که نفع ما از میان نرود، نسبت به همسایه دیگر هم حسن باشد و مواظب باشیم که ضرر آنها به ما متوجه نشود.» (همان، ص ۴۳۰)
درباره ضرورت حساسیت در قبال وقایع جهان اسلام میگوید: «ما نباید در مقابل این وقایع و حوادث (جهان اسلام) خاموش و خمیده باشیم. بلکه باید به اندازه استعداد و قوه خودمان همیشه مراقب و مواظب باشیم.» (صورت مذاکرات دورهی پنجم، قسمت دوم، ص ۱۵۶۷)
پس از این یادآوری و سفر به ماضی، یکبار دیگر به زمان حال باز میگردیم و به دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی نظری میافکنیم. در اصول قانون اساسی و در چکیده و عصاره آن تصریح شده: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بر اساس نفی سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و یکپارچگی کشور، دفاع از حقوق تمام مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز با دول غیرمحارب استوار است؛ جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود دانسته و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را از حقوق مردم جهان میداند. جمهوری اسلامی ایران در عین خودداری از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین، در تمام جهان، پشتیبانی میکند.
بعید است در تطبیق آنچه مدرس گفت و آنچه جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی همواره به دنبال تحققش بوده اختلاف و افتراقی حداکثری یافت شود. چگونه میتوان برخی از خباثتها را رصد اما در ازایش تنها به مصالحه و معامله اندیشید؟ میتوان از استقلال دم زد و به عدموابستگی غره شد اما بر خلاف مرام مدرس و با قهر از اصول مصرح قانون اساسی هویج اعطاء و چماق برداشت کرد؟ نمیتوان در تعریف دوستان و شرکای کشور، دلفریبها و عشوهگران را ستود و نازشان را کشید و رویگردانیشان را به هجران تشبیه کرد اما وفاداران و همپیمانان را تنها به جرم غاز بودن مؤبدِ مرغ همسایه نکوهش کرد. برای خلق چالش در بدبینانهترین شکل و پرسشگری در خوشبینانهترین حالت، نمیتوان با بندها و تبصرهها سیاستخارجی مداعبت کرد.
حامد شرفالدیــــن
منابع استفاده شده در نگارش این یادداشت:
ترکمان، محمد (۱۳۷۲). مدرس در پنچ دورهی تقنینه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
صورت ذاکرات دورهی پنجم، تهران، مجلس شورای ملی، قسمت اول و دوم
صورت مذاکرات دورهی ششم، جمعآوری توسط علی مدرسی، تهران، مجلس شورای ملی
فاضلی، عبدالرضا (۱۳۸۶). جامعه مطلوب در اندیشه فقهی - سیاسی شهید مدرس، مجلس و راهبرد، پاییز ۱۳۸۶- شماره ۵۷
مذاکرات جلسه ۱۰۱ چهارمین دوره مجلس شورای ملی هجدهم جوزا ۱۳۰۱
مذاکرات جلسه ۲۸۴ دوره چهارم مجلس شورای ملی ۲۱ جوزا ۱۳۰۲